«حق الله» از مفاهیم کلیدی فقه اسلامی- مستقیم یا غیرمستقیم- و مبنای تمامی احکام فقهی است. این پژوهش ضمن اثبات این مدعا نشان داده که واژۀ حق در ترکیب یادشده با این واژه در ترکیب «حق الناس» به یک معنا نیستند، بلکه یکی مجاز است و دیگری حقیقت. و این دو حتی مشترک لفظی هم نیستند؛ چون صاحبانشان با هم چنان دوگانگی ماهوی و بنیادینی دارند که این دوگانگیها ماهیت حقوقشان رابه نحو ریشهای متحول میکند. این تحول در معانی این دو حق تفاوتهای دامنهداری ایجاد میکند، چنانکه این تفاوتها این دو حق را ماهیتاً از هم جدا میکند و این جدایی چنان ریشهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت واین دو واژه را همچنان صرف نظر از مصداقهای متفاوتشان مترادف قلمدادکرد؛ پس به لحاظ تئوریک گریزی وگزیری نداریم، مگر اینکه یکی را حقیقت و دیگری را مجاز بدانیم. در گام بعدی هم استدلال شده که این واژه در «حق الله» مجاز و در «حق الناس» حقیقت است؛ سپس ادعا شده، ازآنجا که 1. «حق» ناشی از نیاز وکمبود و ضعف است، 2. اعمال، اجرا و پایبندی به هر حقی باید به ذیحق سودی برساند و تضییع آن از ذیحق چیزی بکاهد و 3. سلب هر حقی باید امکان بالقوه داشته باشد که این امکان در هر صورت گواه ضعف ذیحق در نگاهداری حق خویش است؛ لذا بنابراین سه دلیل، خداوند شأن داشتن حق را ندارد، پس به معنای حقوقی آن حقی ندارد. در پایان، نشان داده شده است، ازآنجا که این دو حق معانی متفاوت، منشأ متفاوت و تفاسیر متفاوت دارند، مترادف نگریستن به این دو لفظ نادرست است و به این ترتیب، احکام هر یک را نمیتوان بر دیگری مترتب دانست؛ به این معنا که اگر کسی یا کسانی از تضعیف و تضییع حق انسانها پروا دارند و بر مبنای این پروا داشتن 1. احکامی برای محافظت از حقوق وی وضع میکنند تا تأثیر ناخوشایند ضعف وی کمتر شود و 2. تدابیر و تمهیداتی برای اقدام کردن پس از سلب شدن آن درنظر میگیرند تا به دارندهاش بازگردانده شود و به این سان به وی مددی رسانده شود، این احکام و تدابیر را نمیشود روی همین محاسبات و اصول برای احکام فقهی موسوم به حق الله درنظر بگیرند؛ وگرنه آشکارا در وادی تسامح و سهلانگاری در فرایند استنباط احکام فقهی- حقوقی قدم خواهند زد. بدیهی است چون ادعای نویسندگان این بوده که «خدا حقی ندارد و ترکیب حق خدا به لحاظ فقهی- حقوقی مجاز است»، لذا با توجه به این ادعا- صرف نظر از صحت و سقم آن- مفهومی که مصداق خارجی و موجودیتی ندارد، ازآنجا که نمیتوان خودش را در ذهن تصور کرد، تصور کردن و انتزاع و برشمردن ویژگیها و مؤلفههای آن نیز ممکن نیست. در این نوشتار، هدف این بوده که سلبی بحث شود و پیش از اینکه اثبات شود حق الله مجاز است، گفته شده ویژگیهای آن اینها نمیتواند باشد و ایجابی مطرح کردن بحث از نظر نگارندگان ممکن نیست؛ پس وقتی ادعا شده حق الله ترکیبی مجازی است، تلاش و کندوکاو ذهن برای مطرح کردن ویژگیهای این حق آشکارا نقض غرض خواهد بود.