TY - JOUR ID - 15516 TI - بررسی انتقادی جدایی حقوق از اخلاق در نظریۀ الزام حقوقی هانس کلسن JO - مطالعات حقوق تطبیقی معاصر JA - LAW LA - fa SN - 2821-0891 AU - مهرآرام, پرهام AD - دکتری حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی Y1 - 2022 PY - 2022 VL - 13 IS - 27 SP - 201 EP - 235 KW - اخلاق KW - پوزیتیویسم KW - تز جدایی KW - تز هنجارگرایی KW - حقوق KW - کارآمدی KW - نسبی‌گرایی اخلاقی DO - 10.22034/law.2022.47537.2982 N2 - تلاش کلسن برای ارائۀ پوزیتیویسم هنجارگرا به طرح نظریه‌ای از الزام حقوقی می‌انجامد که در ذات خود اخلاقی است؛ یعنی هنجارهایی ارائه می‌دهد که به ‌ضرورتی عقلانی برای انجام یک عمل اشاره دارند و مخاطب خود را ملزم به رفتاری خاص می‌کنند. در عین‌ حال، «ناب» بودن نظریۀ او مستلزم جدایی اخلاق از حقوق (تز جدایی) است. کلسن می‌کوشد با طرح سه راهکار این هنجاربودگی (و هنجار بنیادین به‌عنوان سرچشمۀ آن) را با تز جدایی سازش دهد: مشروط کردن هنجار بنیادین به سامانه‌های حقوقی کارآمد، نسبی‌گرایی اخلاقی و توصیفی برشمردن گزاره‌های حقوقی. این سه راهکار سه ادعای او دربارۀ اخلاقی نبودن هنجار بنیادین را دربر دارد: رد نامعتبری موضوعه، صورت‌گرایی اخلاقی، و خنثی بودن اخلاقی. لیکن راهکارهای ارائه‌شده از منظر حقوق‌دانان برجسته به مشکلاتی همچون استنتاج «باید» از «هست»، نپذیرفتن امکان تعارض میان هنجارهای اخلاقی و حقوقی، کافی نبودن نسبی‌گرایی اخلاقی برای اثبات آنتینومی کلسنی و گرایش به امری شمردن حقوق می‌انجامد. کلسن که خود از وجود این مشکلات آگاه بود، نظریۀ هنجاربودگی محتوایی را به نفع نظریۀ قدرت‌دهی کنار گذاشت. نظریۀ نو، هرچند توانست مشکل سازش میان تز جدایی و هنجاربودگی را حل کند، به دلیل ناتوانی در تبیین مفهوم الزام حقوقی شکست‌خورده، درنهایت کلسن را واداشت تا به اراده‌گرایی بپیوندد. UR - https://law.tabrizu.ac.ir/article_15516.html L1 - https://law.tabrizu.ac.ir/article_15516_ebc15a848419218ad3df9a2b0cf35f0c.pdf ER -